نویسنده: الهه خانی




 

انتخابات92 و عبرت‌هایی که باید از فتنه‌ی 88 آموخت

فتنه‌ی 88، مهم‌ترین فتنه‌ی نظام اسلامی در عمر 33 ساله‌اش، به سلامت گذشت و از خود عبرت‌ها و آموزه‌های تاریخی متعددی بر جای گذاشت. در مورد این فتنه یک موضوع مسلم است و آن اینکه ترکیبی از محرک‌ها، در نهایت آتشی برافروخت که آن گونه موجب بردن کشور تا لبه‌ی پرتگاه شد. محرک‌هایی که حتی بعضاً هر یک به تنهایی شاید اثر وضعی چندان مضری نداشته باشند، اما در کنار موارد دیگر منجر به شکل‌گیری پازلی شد که به شعله‌ور شدن هر چه بیشتر فتنه مدد رسانید.
رایج‌ترین تئوری‌های گذار به سکولاریسم، مبنای تغییر و تحول جامعه و نظام سیاسی را متوقف بر تحقق چندین بحران پی‌درپی، شامل بحران مشروعیت و اعتماد، بحران کارآمدی و مدیریت، بحران سلطه و اقتدار و بحران هویت می‌دانند. بر اساس همین مبانی، می‌توان گفت نخبگان فتنه‌ی 88 نیز مهم‌ترین محورهای هجمه‌ی عملیاتی خود علیه نظام با استفاده از فرصت ناب انتخابات ریاست جمهوری را ذیل همین بحران‌زایی و بحران‌نمایی صورت‌بندی کرده‌اند. رهبر انقلاب در خطبه‌های تاریخی 29 خرداد، در اشاره به این راهبرد فتنه‌گران، چنین می‌فرمایند: «دشمنان ملت ایران می‌دانند کهوقتى اعتماد وجود نداشت، مشارکت ضعیف خواهد شد. وقتى مشارکت و حضور در صحنه ضعیفشد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد. آن‌ها این را می‌خواهند... می‌خواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهورى اسلامىبگیرند.»
اما در این میان، برخی اشتباهات و قصورهای جبهه‌ی نیروهای درون‌ نظام نیز به این راهبرد فتنه‌گران مدد رساند. اکنون و با گذشت بیش از سه سال از فتنه و نیز با قرار گرفتن در آستانه‌ی انتخابات آینده، لازم است نقاط ضعف، خطاها و مواردی که می‌تواند به شکل‌گیری مجدد اتفاقاتی از جنس فتنه بینجامد مورد بازخوانی قرار گیرند تا با بهره‌گیری از آن تجربه، هم از خطاهای احتمالی جلوگیری شود و هم مانعی برای تجربه‌ی دوباره فتنه پدید آید. مرور مصادیق خطاهای انباشته‌شده، هرچند با میزان تأثیرگذاری متفاوت، می‌تواند موجب پیشگیری از تکرار فتنه‌ای مشابه در انتخابات آتی شود.
به طور کلی، می‌توان خطاها و اشتباهات استراتژیک جبهه‌ی داخلی نظام در تکمیل طرح سازمان‌دهی‌شده‌ی فتنه را ذیل چند سرفصل عمده‌ی تشدید هیجان در جامعه، ضعف یا خیانت برخی خواص، غفلت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و نیز باز شدن راه‌های قانون‌گریزی و عدم تمکین به رویه‌های قانونی نظام، دسته‌بندی نمود.

1. تزریق و تشدید هیجان در جامعه

دشمنان نظام همواره انتخابات را فرصتی استثنایی برای ضربه زدن به امنیت جمهوری اسلامی تلقی کرده‌اند. از همین رو، در فتنه‌ی انتخاباتی 88 نیز تمامی ظرفیت خود را در این راستا به کار بردند و بهترین سازوکار برای رسیدن به این هدف را تشدید هیجان و التهاب در جامعه، با سوءاستفاده از فضای باز سیاسی روزهای انتخابات، ارزیابی نمودند. از نگاه تجدیدنظرطلبان، انتخابات فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد. از طرف دیگر، انتخابات فرصتی تبلیغاتی فراهم می‌آورد تا در این فضا، مخالفان انقلاب و نظام بتوانند با هیجانی کردن فضای سیاسی به بهانه‌ی افزایش مشارکت مردمی در انتخابات، مواضع ساختارشکنانه‌ی خود را بدون هزینه ترویج دهند و حتی بدین منظور از تریبون‌های نظام هم استفاده نمایند.
از این لحاظ، باز شدن بی‌بندوبار و افراطی و فضای سیاسی و مماشات بیش از حد نسبت به رفتارهای ساختارشکنانه، یکی از آسیب‌های مبتلابه فضای انتخاباتی کشور است که فتنه‌گران در جهت ایجاد تنش و التهاب نهایت بهره‌برداری را از آن کردند.
تلاش برای زمینه‌سازی اعتراضات و آشوب‌های مردمی، تلاش در جهت مطرح کردن طرح نظارت بین‌المللی، برنامه‌ریزی در راستای ایجاد تنش از طریق ایجاد نزاع‌های قومی و قبیله‌گرایی و تلاش برای معرفی و حمایت از کاندیداهای دارای گرایش‌های قومی با هدف سوءاستفاده از ظرفیت قومیتی، از جمله طرح‌هایی بودند که بیگانگان و عوامل داخلی فتنه در خلال آرامش‌زدایی و تقویت التهاب در جامعه دنبال می‌کردند.

الف) شیوه‌ی تبلیغات نامزدها

در این میان، برخی اقدامات، خواسته یا ناخواسته، عواملی به شمار می‌رفتند که عملاً به تشدید و تقویت هیجان و التهاب در جامعه منجر شدند. اردوکشی‌های خیابانی و به راه انداختن کارناوال‌ها، فضاسازی با پوشش‌های نمادین و... از این دست اقدامات بودند که بدون توجه به نفس التهاب‌آورشان در سطح شهر صورت گرفتند.
همچنین دوقطبی‌سازی فضای سیاسی جامعه و کانالیزه کردن آن، با ایدئولوژیک شدن انتخابات و خارج کردن آن از رقابت‌های سیاسی، انتخابات را از وضعیت رقابت میان دو جریان درون نظام به شرط‌بندی بر سر موجودیت نظام و چالش اپوزیسیون و نظام تبدیل کرد. ایجاد و تعمیق شکاف‌های اجتماعی، ایجاد فضای ژورنالیستی و طرح شعارهای عوام‌فریبانه برای جذب آرای اصطلاحاً خاموش با القا و برجسته‌سازی دوقطبی‌های سیاسی و فرهنگی (احمدی‌نژاد و هاشمی، سبز و سرخ، سنتی و مدرن، مذهبی و سکولار، دروغ‌گویی و صداقت، دمکراسی و استبداد، آزادی و محدودیت، تورم اقتصادی و ثبات، ننگ و عزت و...) از سوی هر دو کاندیدای اصلی انتخابات، عملاً فضای آرام و منطقی لازم برای انتخابات را تا ماه‌ها به کینه‌توزی و اختلافات هویتی مبدل ساخت.
رهبران فتنه فضای انتخاباتی دوقطبی‌شده‌ی پیش از انتخابات را در راستای حضور خیابانی و اعتراضات خشمگینانه و رادیکال هواداران خود کانالیزه کرده و کوشیدند فضای سیاسی پایتخت و شهرهای بزرگ را هر چه بحرانی‌تر و خشن‌تر نمایند.

ب) مناظره‌های تلویزیونی

شیوه‌ی اجرای مناظره‌های تلویزیونی نیز دیگر عامل ملتهب‌کننده‌ی فضای سیاسی کشور بود که رهبر انقلاب در این ارتباط صراحتاً بر نقش هر دو طرف انتخابات در هیجانی کردن بازخورد مناظره‌های تلویزیونی تأکید کردند: «در مواردى انسان می‌دید که در این‌مناظره‌ها جنبه‏ى منطقى مناظره ضعیف می‌شد؛ جنبه‏ى احساساتى و عصبى پیدا می‌کرد؛جنبه‏ى تخریبى غلبه پیدا می‌کرد. سیاه‌نمایى وضع موجود به شکل افراطى در این‌مناظره‏ها دیده شد؛ سیاه‏نمایى دوره‏هاى گذشته هم در این مناظره‏ها مشاهده شد؛ هردو بد بود. اتهاماتى مطرح شد که در جایى اثبات نشده است. به شایعات تکیه شد.بى‏انصافی‌هایى احیاناً دیده شد؛ هم بى‏انصافى نسبت به این دولت با این همه حجم خدمت و هم بى‌انصافى نسبت به دولت‌هاى گذشته و دوران 30 ساله... براى طرفداران نامزدها هم آن بخش‌هاى معیوب، آن تعریض‌ها،آن تصریح‌ها، التهاب‏آور و نگران‏کننده بود که البته از هر دو طرف هم بود.»

ج) ایجاد حفره‌های التهاب‌زا

در بحبوحه‌ی فتنه‌ی 88، حادثه‌ی کهریزک، حادثه‌ی کوی دانشگاه، انتصاب جنجالی معاون اول رئیس‌جمهور و عوامل التهاب‌آور و مشددی از این دست در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بود که در کنار کشته‌سازی‌ها و اغتشاشات خیابانی، به صورت مقطعی، انرژی نظام را در مقابله با فتنه به تحلیل و ضعف کشانید. از این رو، رهبر معظم انقلاب در هر یک از این مقاطع، با «فرعی» و «دست دوم» خواندن این موارد، ظلم بزرگ و فتنه اصلی را یادآور می‌شدند.

د) سیاه‌نمایی و القای ناکارآمدی نظام

سیاه‌نمایی از وضعیت کشور و کارآمدی نظام، تحت عنوان بروز آنومی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، دیگر بُعد ایجاد هیجان و التهاب سیاسی است که به شدت در خط تبلیغاتی جریان فتنه، قبل و بعد از انتخابات، پیگیری شده است. بحرانی توصیف کردن شرایط کشور به جریان فتنه کمک می‌کرد تا آسان‌تر به جامعه این باور را انتقال دهد که اکنون زمان واقعی تغییر رژیم ایران فرا رسیده است. هدف دیگر القای شرایط «بحران» در کشور نوعی حربه‌ی «روانی و تبلیغاتی» برای موجه جلوه دادن آشوب‌های خیابانی طیفی از هواداران فتنه بود.

2. زاویه گرفتن، انحراف، ضعف یا خیانت برخی خواص

فتنه‌ی 88 با همه‌ی حواشی آن، حامل یک واقعه‌ی مهم بود و آن صف‌بندی برخی خواص ناپایدار در مقابل آرمان‌های انقلاب و اصل انقلاب بود که با شکستن چارچوب‌های قانونی با طرح توهم تقلب، صورت گرفت. در واقع فتنه‌ی 88 میدان امتحان واقعی خواص و عرصه‌ی تمرینی بود که جامعه آن را طی نمود؛ اما برخی خواص بی‌بصیرت با کرختی و عافیت‌طلبی وارد آن نشدند. این فتنه از همه‌ی جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و در عین حال، تلاش نمود بخشی از نخبگان و نیروهای هوادار نظام را نیز مسموع گرداند؛ نخبگانی که از آنان اغلب با عنوان ساکتین و متأخرین نام برده می‌شود.
از همین رو، در کمین بودن همیشگی دشمن با سوءاستفاده از خواص و ضرورت بصیرت‌افزایی و عدم غفلت آن‌ها از دشمن، از تجارب مهم انتخابات دهم بود که رهبر انقلاب اهمیت آن را مکرراً خطاب به خواص و نیز عموم مردم یادآور می‌شدند. ایشان در فتنه‌ی 88 نخبگان را در کانون توصیه‌ها و هشدارهای مهم خود قرار دادند و لذا اولین‌ بار، در فضای دو هفته بعد از انتخابات، خطاب به همه‌ی نخبگان و خواص سیاسی، آن‌ها را به مراقبت از کار و حرف زدن خود دعوت کردند.
اما مع‌الاسف این بعض خواص دنیازده بودند که با نادیده انگاشتن هشدارهای مکرر رهبر انقلاب، روند رو به انحطاط و سقوط خود را تسریع بخشیدند و هر روز گامی دیگر در افول خویش پیمودند. در این فتنه، عده‌ای از خواص و نخبگان سیاسی، به چارچوب‌های اصلی نظام وفادار نماندند؛ برخی خواص با سکوت یا همراهی لفظی بدون التزام عملی جزء ساکتین و متأخرین قرار گرفتند و عده‌ای رسماً و علناً با ایستادن در برابر نظام به اردوگاه فتنه پیوستند.
ساده‌اندیشی و خوش‌بینی برخی خواص و خودبسندگی برخی نخبگان سیاسی و عدم توجه به تقوای جمعی، دیگر عاملی بود که سبب شد این قشر تأثیرگذار نتواند کارنامه‌ی درخشانی در فتنه‌ی 88 از آن خود کند.
لذا رهبر انقلاب، در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دهم، با سخنانی که نشان‌دهنده‌ی نارضایتی ایشان از رفتار مسئولانی بود که در قبال فتنه سکوت کرده بودند، علناً از مردود شدن خواص در امتحان انتخابات سخن گفتند.

3. غفلت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی

نقش برجسته‌ی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در مهار به موقع و اطفای آتش فتنه، در راستای فرامین و توصیه‌های رهبری، قابل کتمان نیست؛ اما بی‌توجهی نهادهای امنیتی به سیگنال‌هایی مبنی بر برنامه‌ریزی و طراحی برای آشوب‌ها و غفلت ایشان از ظرفیت‌های بسیج‌کنندگی فضای مجازی و فقدان رصد منظم و تحلیل به‌روز فعالیت‌های سازمان‌های استراتژیک غربی، که همگی بر انقلاب آرام انتخاباتی از ماه‌ها پیش از انتخابات تأکید کرده بودند، از جمله ضعف‌های این نهادها محسوب می‌شود.
حتی در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و بیانیه‌های عناصر برجسته‌ی فتنه به وفور از اصطلاحات و کلیدواژه‌های نسخه‌های وارداتی براندازی نرم، همچون مبارزه‌ی مدنی، شبکه‌سازی اجتماعی، مبارزه‌ی بدون خشونت، گذار از دیکتاتوری به دمکراسی و... استفاده می‌شد و همه‌ی این مؤیدات، از طراحی و سازمان‌دهی‌شده بودن حوادث خبر می‌دادند.
در چند ماه منتهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری، کتاب‌ها و جزوات آموزش انقلاب رنگی در ایران و سایر کشورها به زبان فارسی و به وفور در پایگاه‌های اینترنتیِ متعلق به جریان سبز قابل دانلود و دریافت بود. انتخاب رنگ واحد تبلیغاتی، شبکه‌سازی اجتماعی، آموزش شیوه‌های متنوع نافرمانی مدنی از جمله برگزاری راهپیمایی سکوت و... از دستاوردهای آموزش چنین آثار و الگوگیری از نسخه‌های وارداتی و آزمایش‌شده در سایر کشورها بودند.
اما این قبیل اقدامات معنادار و نشان‌شده‌ی پیش از انتخابات، برای بخش عمده‌ای از نیروهای درون نظام، مبهم، معنا شده و بدون مفهوم بر نظام می‌نمود و پیام براندازی نرم و انقلاب انتخاباتی را به وضوح تداعی نمی‌کرد، بلکه تنها پس از اعلام ادعای تقلب در انتخابات، گسترش اغتشاشات و آشوب‌های خیابانی و نقش برجسته‌ی رسانه‌ها و مقامات بیگانه بود که برخی نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و رسانه‌ای درون نظام، بر بُعد براندازانه و ضدانقلابی بودن حوادث اطمینان حاصل کردند.
در حالی که اگر پیش از انتخابات، چینش پیام‌دار رویدادها و تحرکات به موقع و به صورت شفاف با فرمول ثابت و واحد انقلاب‌های انتخاباتی سنجیده می‌شد، می‌توانست با ایجاد متغیرهای مزاحم، از بسیاری از اقدامات فرعی کمک‌کننده به این پازل پیشگیری کرد.
غفلت نیروهای امنیتی از ظرفیت فضای مجازی در سازمان‌دهی آشوب‌ها نیز یکی از خطاهای استراتژیک جبهه‌ی خودی در فتنه‌ی 88 به شمار می‌رود. نقش هماهنگ‌کننده و بسیج‌کننده‌ی شبکه‌های اجتماعی مجازی به ویژه فیس‌بوک و توییتر در فتنه‌ی سبز تا بدان حد بود که شرکت توییتر، با فشار دستگاه حکومتی آمریکا، به‌روزرسانی سرویس خود را، که مستلزم قطع چند روزه بود، با هدف حمایت و سرویس‌دهی به آشوبگران، به تأخیر انداخت؛ در حالی که نیروهای امنیتی در مقابل این هجمه‌ی رسانه‌ای، با گذشت چندین روز از فعالیت‌های شدید این شبکه‌ها در اغتشاشات پس از انتخابات، تنها به شیوه‌ای سلبی، اقدام به فیلتر کردن این سایت‌ها نمودند.

4. ایجاد بدعت‌های غیرقانونی

ایجاد بدعت‌های غیرقانونی و زیر سؤال بردن نهادهای قانونی کشور به ویژه نهادهای برگزارکننده و ناظر انتخابات، پیش و پس از انتخابات 88، دیگر راهکار جریان فتنه برای ایجاد اخلال در یک‌پارچگی حاکمیت و ایجاد بحران سلطه و اقتدار نظام به شمار می‌رود. این موضوع تا بدان حد اهمیت داشت که یکی از راهبردهای فتنه ناکارآمد نشان‌ دادن نظام، نهادهای قانونی کشور و مسئولان آن بود.
ابراز تردید درباره‌ی سلامت انتخابات مهم‌ترین کلید باز شدن مسیر عدم تمکین به قانون در فتنه‌ی 88 است که ابتدا از سوی رادیوهای بیگانه و برخی از محافل و شخصیت‌های سیاسی خارجی و داخلی از جمله هاشمی رفسنجانی مطرح شد. مرحله‌ی عملیاتی پروژه‌ی تشکیک در انتخابات و آماده‌سازی برای پروژه‌ی تقلب، پنج ماه پیش از برگزاری انتخابات با تشکیل کمیته‌ی صیانت از آرا توسط دو کاندیدای اصلاح‌طلب، بر خلاف قوانین موضوعه‌ی کشور، کلید خورد. اولین و بدیهی‌ترین پیامد این طرح غیرقانونی، خدشه به نقش و جایگاه مهم شورای نگهبان و پیام روشن آن، عدم اعتماد به نهادهای قانونی برگزارکننده‌ی انتخابات و تأیید غیرمستقیم احتمال وقوع تقلب بوده است. اعلام پیشاپیش و تکرار بی‌وقفه‌ی احتمال تقلب در انتخابات، به علاوه‌ی نامه‌نگاری‌ها به مقامات عالی کشور، گام دیگر پروژه‌ی تشکیک در سلامت انتخابات مزبور بود.
اگرچه رهبر انقلاب با عدم تمکین به بدعت‌های غیرقانونی، این راهبرد فتنه‌گران را نیز نقش بر آب نمودند. ایشان با عدم تشکیل کمیته‌ی ویژه و عدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاه‌های تحت امرشان نشان دادند و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند.

و اما انتخابات 92...

اما امروز جریان فتنه، پس از پشت سر گذاشتن فراز‌ و‌ نشیب‌های فراوان فتنه‌ی 88، در تلاش‌ است تا خود را برای یازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری در سال 92 مهیا کنند؛ انتخاباتی که به زعم آن‌ها می‌تواند تأثیرگذاری فراوانی در تجدید حیات سیاسی‌شان داشته باشد.
بدیهی است هر انتخاباتی دارای پنج مرحله است: 1. پیش از انتخابات 2. کاندیداتوری 3. تعیین صلاحیت‌ها 4. تبلیغات 5. دوره‌ی پس از انتخابات.
جریان فتنه با نزدیک شدن به انتخابات خرداد 92 نیز، برای اولین مرحله‌ی انتخابات، به جهت آماده‌سازی زمینه‌ی حضور در انتخابات، در این مقطع، به عملیات روانی گسترده‏ای روی آورده است تا با سیاه‌نمایی اوضاع داخلی و خارجی کشور، خصوصاً با بزرگ‌نمایی مشکلات اقتصادی، ناکارآمدی نظام و اصول‌گرایان را به اثبات برساند. لذا این جریان در همین راستا تلاش می‌کند با مانور گسترده بر روی اخبار کارگری، بیکاری، گرانی، بازار ارز و طلا، تحریم‌ها و... برای رسیدن به منویات خود زمینه‌سازی کند.
ایجاد تردید در سلامت انتخابات آتی و القای خطر مهندسی شدن آن نیز یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌هایی است که جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» از هم‌اکنون، همچون انتخابات 88، در قالب «انتخابات آزاد» به دنبال طرح و بیان سازمان‌دهی‌شده‌ی آن است. این خط القایی، علاوه بر اینکه تلاش دارد جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» را در دایره‌ی مظلومیت قرار دهد، از دیگر سو، می‌کوشد نتیجه‌ی انتخابات و شکست خود را از هم‌اکنون معلول مهندسی آرا بداند. علاوه بر اینکه در صورت مهیا بودن شرایط، می‌تواند به نوعی همچون انتخابات 88، به فشار اجتماعی از سوی بدنه‌ی فتنه منتهی شود.
برخی از اقدامات رئیس‌جمهور، همچون وعده‌ی افزایش مبلغ یارانه‌ها به حدود 5 برابر بیشتر از مبلغ فعلی، صرف نظر از پیامدهای کوتاه‌مدت آن، می‌تواند مقصود جریان‌های معارض را در هیجانی و ملتهب کردن فضا و سلب آرامش از فضای سیاسی و فکری جامعه برآورده سازد.
رصد اظهارات برخی شخصیت‌های این جریان به خوبی بر پیگیری این خط تبلیغاتی صحه می‌گذارد. سردمدار اصلی این دو خط عملیات روانی نیز همچون فتنه‌ی 88، هاشمی رفسنجانی است. به عنوان نمونه، هاشمی در دیدار هفته پیش خود با جمعی از اعضای انجمن اسلامی ادوار دانشگاه‌های تهران و تبریز، اولین قدم در بازگشت تعادل به جامعه را برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و قانونی خوانده است.2
در این میان، ضعف تحلیل، اقدامات نسنجیده و خطاهای استراتژیک جبهه‌ی خودی و کشاندن خواص به فضای معارضه با نظام، همچون فتنه‌ی 88 می‌تواند جریان فتنه را در فضای روانی ایجاد‌شده یاری دهد.
فتنه‌گران جدید می‌کوشند در نخستین گام، با ترغیب احمدی‌نژاد به برخی کنش‌ها و اظهارات ساختارشکنانه و انتقادی در مقابل نظام، همچون انتخابات آزاد، حلقه‌ی فتنه و ضدانقلاب را کامل کنند، با فراخ کردن مطالب مورد تأکید احمدی‌نژاد، به سفیدکاری خود اقدام کنند و هویت و گفتمان خویش را «مسیر درست» طی سال‌های گذشته عنوان نمایند. همچنین برخی از اقدامات رئیس‌جمهور، همچون ماجرای عزل وزیر بهداشت و وعده برای افزایش مبلغ یارانه‌ها به حدود 5 برابر بیشتر از مبلغ فعلی، صرف نظر از پیامدهای کوتاه‌مدت آن، می‌تواند مقصود جریان فتنه را در هیجانی و ملتهب کردن فضا و سلب آرامش از فضای سیاسی و فکری جامعه برآورده سازد.
از سوی دیگر، باز شدن روزنه‌های قانون‌گریزی و سوءاستفاده از فضای متساهلانه‌تر انتخاباتی، که با آزاد شدن مهدی هاشمی و واکنش‌های التهاب‌آفرین به این اقدام همراه بوده است، از دیگر نقاط تنش‌زای پیش از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است که می‌تواند در راستای تشدید هیجان در جامعه ارزیابی و تفسیر شود.
ضمن آنکه ایجاد شوک‌های کاذب، به ویژه در عرصه‌ی اقتصاد، از جمله در زمینه‌ی ارز و سکه و قیمت فزاینده‌ی سایر کالاها، از دیگر شیوه‌هایی است که در جهت به هم ریختن تعادل جامعه و تشدید التهابصورت می‌پذیرد.
ایجاد فضای آرام و به دور از هیاهو و یکی‌به‌دوهای بی‌حاصل و دلسردکننده‌ی سیاسی سبب می‌شود انتخابات، نه محلی برای تنازعات ایدئولوژیک و تعمیق شکاف‌های هویتی و فرصت‌سوزانه، بلکه رقابتی مدیریتی و در چارچوب نظام تلقی شود و بدون تردید، فضایی همدلانه، عقلانی و برنامه‌محور برای رفع مشکلات اساسی مردم، مشارکت انتخاباتی و مشروعیت نظام اسلامی را هر چه بهتر و بیشتر به ارمغان آورد.

پی‌نوشت‌ها:
 

1. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9582
2. http://www.hashemirafsanjani.ir

منبع: سایت برهان